جدول جو
جدول جو

معنی افسوس خوردن - جستجوی لغت در جدول جو

افسوس خوردن
حسرت خوردن، دریغ خوردن
تصویری از افسوس خوردن
تصویر افسوس خوردن
فرهنگ فارسی عمید
افسوس خوردن(مُ لَ حَ)
حسرت خوردن. شکایت کردن. (ناظم الاطباء) :
نی همین دانا ز اوضاع جهان افسوس خورد
هرکه شد بر خوان هستی میهمان افسوس خورد.
اثر شیرازی (از ارمغان آصفی).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ مَ خَ)
فسون خوردن. فریب خوردن. (بهارعجم) (ارمغان آصفی) :
زن برو زد بانگ کای ناموس کیش
من فسون تو نخواهم خوردبیش.
مولوی (از ارمغان آصفی)
لغت نامه دهخدا
ریشخند کردن استهزا کردن، ظلم کردن ستم کردن، حیله کردن مکر کردن، سحر کردن جادو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افسوس کردن
تصویر افسوس کردن
((~.کَ دَ))
مسخره کردن، به ریشخند گرفتن
فرهنگ فارسی معین